وقتی مدیتیشن کنیم، آیا یک انسان کامل میشویم؟ زیرا یادم می آید که یک خانم آمریکایی سوال کرد که چگونه میتوانیم کاملا ملکوتی شویم. شما جواب دادید: "برای اینکه کاملا ملکوتی شوید باید کاملاً انسان باشید." من میخواهم بدانم، انسان کامل بودن شامل چه ترکیباتی است.آیا میخواهید ترکیبات را بگیرید و با هم قاطی کنید و آنرا بپزید تا یک آدم در بیاورید؟ توضیح دادنش ساده نیست. ولی شاید بتوانم بگویم که یک انسان ِکامل کسی است که دارای "خصوصیتهای انسانی" است: بشردوستی، شفقت، عشق، فداکاری، مدارا، او بیشتر برای دیگران زندگی میکند، تا خودش. [یعنی] به خودتان حداقل چیزی که برای زندگی لازم است، میدهید. و قبل از خودتان به دیگران فکر میکنید. این 'خصوصیت انسانی' است.'خصوصیت انسانی'. 'خصوصیت انسانی' سلولهای انسانی است که کسب میکنید. هرچه شریفتر باشید، سلولهای انسانی بیشتری دارید. "اچ کیو"(خصوصیت انسانی) را بهشت به شما میدهد، مطابق با اجری که قبل از اینکه بدنیا بیایید، دارید، متوجهاید؟ (بله.) مانند "کارما" است، کم و بیش. "اچ کیو" خصوصیت انسانی است که هر کسی برای اینکه بتواند یک انسان باشد، باید داشته باشد. برای داشتن یک جسم انسانی باید حداقل ۱۶٪ "اچ کیو" داشته باشید، متوجهاید؟ (بله.) اما آن قدرت، برای یک انسان شدن، قبل از تولدتان در شما وجود دارد. به همین دلیل شما میتوانید یک انسان باشید. یادتان هست که به شما گفتم چند امتیاز برای انسان بودن لازم است؟ (بله، استاد.) بنابراین، انسانها نیز متفاوت هستند. بعضی از انسانها از 'خصوصیت انسانی' بیشتری برخوردارند، آنها بیشتر شریف میشوند. شریف و زیبا، از درون و بیرون. و بعضیها زشت هستند، بعضیهای دیگر، کمتر شریفاند. بعضیها مهربان نیستند، بعضیها وحشی هستند، بعضیها احمق هستند، بعضیها باهوش تر هستند. آن به دلیل قدرت است، قدرت انسانی، کم و بیش. بنابراین، 'خصوصیت انسانی' متفاوت است. هوش انسان نیز متفاوت است. بستگی به این دارد که در زندگی گذشته چه اجرهایی کسب کرده اید که از یک خصوصیت انسانی در این زندگی برخوردار باشید. (بله، استاد.)
به هر حال، بسیاری از انسانها، شبیه انسان به نظر میرسند، اما انسان نیستند. و ما قبلاً در این مورد صحبت کردیم. پس باید مراقب باشید. و از طرفی اَبَرانسانها و انسانهای والا و یک انسان غایی مانند "استاد غایی" وجود دارند. هاله آنها کاملاً متفاوت است. این بستگی به رتبه آنها و سطح روشنضمیری معنوی آنها و تمام جایگاههای معنوی [آنها] در کل کائنات دارد. بهشتها میدانند. فقط اینکه اکثر انسانها، نمیدانند. آنها هالهها را نمیبینند.Photo Caption: زندگی به همان اندازه رنگارنگ است که ما آن را میسازیم.سپاسگزاری پادشاه صلح و پادشاه پیروزی، بخش ۱ از ۱۱
2025-09-24
جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
خدا را دوست بدارید، خدا را شکر کنید، به خدا احترم بگذارید، خدا را بپرستید. سپاس و دوست بدارید همه قدیسان و فرزانگان، بوداها در ۱۰ جهت، بخاطر همه برکات، کمکها، مغفرتها و روشنضمیری و همچنین برای تمام چیزهایی که همواره به ما داده میشود حتی اگر آن، یک آزمایش یا یک امتحان باشد. چون برای ما خوب است که امتحان شویم تا بفهمیم چقدر رشد کردهایم و چه میزان استقامت و توانمندی داریم.سلام به همه. انسانهای عزیز، روحهای متعهد، وجودهای قدیس-گونه، و همه وگانهای این دنیا، از عشقتان سپاسگزارم، از اینکه خدا را یاد میکنید و همچنین بهشتها و تمام قدیسان و فرزانگان و بوداها را یاد میکنید تا بتوانید همچنان در تمرینات معنوی پیشرفت کنید و از خودتان و موفقیتتان در تمرینات معنوی راضی باشید. باشد که همگی شما مکاشفات درونی خوبی از شکوه درونی جهان حقیقی، از "خانه" حقیقی، "عشق" حقیقی، "برکت" حقیقی داشته باشید تا روزی که خداوند شما را به "خانه" بازگرداند. آمین.یک گزارش کوتاهی دارم. خب، در واقع نمیدانم که حرفهایم چقدر کوتاه یا طولانی خواهد شد، چون هرچه به شما میگویم، فیالبداهه است. برنامهای در کار نیست، هیچ هماهنگی قبلی یا چیزی از این دست وجود ندارد. زندگیهای شما بههرحال بسیار پرمشغله است، پس اگر بتوانم کوتاهش کنم، این کار را میکنم. اما هرچه که باشد، خدا تصمیم میگیرد.قبلاز هر چیز، خوشحالم که خدا به من اجازه داده دوباره با شما صحبت کنم، زیرا ما بسیار مشغول بودهایم. "تثلیث"، که من بخشی از آن هستم، خیلی خیلی مشغله داشته. اگر تصور کنید، گاهی در فیلمها میبینید که شخصیت اصلی، مثلاً یک استاد کونگفو یا از این قبیل، یا کسی شبیه به آن، با بیش از یک رقیب یا دشمن درگیر است که با شخصیت اصلی کونگفو میجنگند. و در همه جهات. خب این فرد در وسط، که یک استاد یا قهرمان کونگفو است، بسیار مشغول خواهد بود؛ دستها، پاها، چشمها و تمام بدن باید هوشیار باشند و همیشه مراقب حمله دشمنان از همه طرف. او نمیتواند همه را یکباره شکست دهد، زیرا آنها به صورت گروهی یا هر بار چند نفر می آیند.اما خیلی خوشحالم که خبرهای خوبی برایتان دارم، مثل همان که در اخبار روزانه بود؛ آن خبر خوب برای بریتانیا. اما خبرهای بد بیشتر از خبرهای خوب است. کاش میتوانستم به همه کشورهای جهان خبرهای خوبی مانند آنچه در اخبار روزانه درباره بریتانیا دیدیم بدهم، چون بریتانیا به مدت یک سال از نظر کارما تقریباً پاک یا با حداقل کارما در نظر گرفته شده است. خب، این به مردم هم بستگی دارد. به من گفته شده که یک سال ِبدون کارما، اما اگر مردم این را بشنوند و بعد همچنان کارهایی انجام دهند که مطابق با هدایت یا دستور بهشت نیست، آنوقت این سال ِبدون ِکارما ممکن است که کامل محقق نشود. خب امیدوارم که مردم بریتانیا این مسئله را بدیهی نپندارند و بعد احساس غرور، شادی و اطمینان داشته باشند که این سال هیچ پیامدی برایشان نخواهد داشت. اینطور نیست.همچنین، گاهی اگر به مهاجران اجازه دهند که وارد کشورشان شوند، چه قانونی و چه غیرقانونی، آنها کارمای متفاوتی را نیز وارد کشور خواهند کرد. ما برای بریتانیا، البته در سایه لطف خداوند، بهترینها را آرزو میکنیم. و ما همچنین آرزو میکنیم که شاید کشورهای دیگر نیز از این الگو پیروی کنند و اعمال خوبی انجام دهند. یا شاید فرصتی پیدا کنم از کشورشان عبور کنم یا در کشورشان زندگی کنم و بتوانم کمی از انرژی خود را [به آنجا] اضافه کنم تا به خوششانسی آنها کمک شود. اما من جایی میروم که خدا میخواهد بروم، هیچ نمیدانم دفعه بعد به کدام کشور خواهم رفت.نکته دیگر این که اگر آن کشور، به طرق مختلف، با تثلیث مهربان نباشد- که من نیز یکی از آن [تثلیث] هستم - آن کشور و وابستگانش ممکن است گرفتار مصیبتی بزرگ و غیرمنتظره شوند! اگر با استادِ حقیقی بدرفتاری کنند، مشابه است، پیامدِ بد به سراغشان میآید! آن کشور ممکن است مصیبتی بزرگ داشته باشد...! میدانم، میدانم، این گفته شاید برایم دردسر بیشتری درست کند و/یا نتیجهای روانشناختیِ معکوس داشته باشد، اما حقیقت را باید همیشه گفت. تا حداقل مرا بهخاطر نرفتن یا نماندن در کشورتان سرزنش نکنید، بهویژه که بسیاری با اشتیاق و محبت دعوتم کردهاند. از همه شما بسیار سپاسگزارم. اگر زمانی خدا اجازه دهد، با کمال میل به آنجا خواهم آمد. رفتن از کشوری به کشور دیگر هم شادیبخش است، تا همچنین همهٔ قلمروهای خدا را ببینم!بهعلاوه، آن کشور باید برای رفتنم به آنجا، برای بودنم در آنجا امن باشد. لازم نیست حتماً در کشورشان جنگی باشد یا حکومتی ظالمانه و امثال آن، چون گاهی فقط یک نفر کافی است تا برای هر کسی یک حادثه مرگبار ایجاد کند. استادان زیادی آمده و رفتهاند و بیشتر آنها آسیب دیدهاند، نه توسط کل کشور، بلکه تنها توسط یک گروه کوچک یا یک دولت محلی نادان یا برخی افراد محلی که به دلایلی از استادان متنفر بودند یا به آنها حسادت میکردند.موضوع این است که هر استادی که به دنیا میآید، قدرت، برکت، رحمت و فیض عظیمی را با خود به همراه دارد. اما هاله آنها برای بعضی افراد بیش از حد قوی است، قدرت آنها برای برخی از ساکنان این سیاره بیش از حد قوی است، آموزههای آنها بیش از حد راستگویانه است. زیرا بسیاری از انسانها به راههای ساده و راحتطلبانه، و حتی راه های گناهآلود عادت کردهاند، راههایی که برای وجدان خوب نیستند، یا مانند راههای غیراخلاقی دنیوی آسان هستند! بعد آنها احساس میکنند که چیزی غیرعادی است سعی میکنند آن انرژی غیرعادی که استاد با خود دارد را از بین ببرند. اینها چیزهای بسیار غمانگیزی هستند. اما همانطور که بهخوبی میدانید، مردم دنیا، همگی واقعاً انسان نیستند. گاهی آنها فقط نیمهانسان هستند. گاهی آنها دوسوم "خصوصیت انسانی" دارند.و من پیشتر فهرستی برایتان تهیه کرده بودم تا بگویم که یک فرد باید چه مقدار "خصوصیت انسانی" داشته باشد تا از نظر فیزیکی، انسان محسوب شود، چه رسد به اینکه آیا آنها واقعاً انسان خوبی هستند یا نه. مدتها پیش درباره این صحبت کرده بودم. یادم نمیآید چه زمانی بود، پس شاید اگر میخواهید بدانید و اگر آن را نشنیدهاید، آنرا نگاه کنید. فکر کنم از سوپریم مستر تلویزیون پخش شده است. یادم نمیآید چه زمانی.